Month: November 2008
-
ریه های زخمی
1 – یک روز در دفتر نشریه نشسته بودم. آقای سلطانی مدیر مسئول محترم آمد و کنارم نشست. غمی در صدایش بود. آهی کشید و بدون مقدمه گفت: «امروز خیلی احساس غریبی میکردم. انگار هیچ کس را در این دنیا ندارم بسیاری از دوستانم در جبهه جلو چشمانم شهید شدند. برادرم هم که بهترین دوستم…