روح‌سوار

یادداشت‌های روح‌الله شهسوار

آنگاه که سیمرغ برآید

آتش شدیم هردومان.

تو مرا افروختی 

و من تورا خاکستر کردم،

از خاکسترت سیمرغ شدی 

و مرا به آشیانت بردی.

آشیانت را می افروزم، 

 تا هردومان، 

تن در تن، 

 خاکستر شویم، 

 و یک سیمرغ از ما برآید

با دوستان قرار داشتم. دیر آمدند.
غم  داشتم. برای گذران وقت به کلیسایی در همان نزدیکی رفتم
در محراب، نوری را دیدم که از در وارد شد و قدم زنان به سمت محراب می آمد

One response to “آنگاه که سیمرغ برآید”

  1. مهرداد قربانی avatar

    سلام روح اله عزیز

    ممنون می شم سایت من رو لینک کنی
    http://miantitr.com/
    ارادتمند/مهرداد

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *