روح‌سوار

یادداشت‌های روح‌الله شهسوار

Month: December 2012

  • «اصول گرا» نبودن! رمز موفقیت احمدی نژاد و دارودسته‌اش

    دله دزد‌ها را دیده‌اید؟ هرچیزی که دم دستشان باشد را می‌دزدند. کاری به این ندارند که به کارشان می‌آید یا نه! فقط می‌دزدند. به این امید که شاید مالِ دزدی بعدن به کارشان بیاید. اما یک دزد حرفه‌ای، برای خودش اصولی دارد. مثلن یکی دزد بانک هست. یکی دیگر قالی می‌دزد. دیگری ماشین می‌دزدد. آن…

  • واکاویِ سریال لاست “۱”؛ رهبرِ خوب کیست؟

    دارم برای سومین بار، سریال لاست را نگاه می‌کنم. البته اینبار با دوبلۀ فرانسوی.    نخستین بار پس از دورانی بود که تب لاست همه جا را فرا گرفته بود. من البته زیاد مایل نبودم درگیر مد روز شوم. اما به توصیۀ برادرم دیدن لاست را آغاز کردم و البته چه سعادتی! سریال لاست درست…

  • اعتراف گیرنده به اعتراف گر نیازمند است؛ همچون شکارچی به شکار

    پس از رخدادهای خرداد ۸۸، یکی از چیزهایی که بیش از همه ذهن مرا به خود مشغول کرده است، دستگاه و نظام حقوقیِ کشور بوده و هست. دستگاه حقوقی، در واقع بخشی از نظام سیاسی یک کشور است که وظیفۀ داوری و قضاوت دربارۀ رخدادهای جاری در کشور را بر عهده دارد. دستگاه حقوقی، وظیفه…

  • می‌خواهم مُحـرم بروم یـزد سینه بزنم

    دوران کودکی و نوجوانی‌ام، همیشه تجربۀ خوب و الهام انگیزی از ماه محرم داشتم. اسطورۀ امام حسین در راه زندگی‌ام نقش کلیدی‌ای بازی کرد و می‌کند. اما از میانۀ دهۀ هفتاد که آرام آرم سبک جدید مداحی وارد مراسم عزاداری شد، فاصلۀ من هم با این مراسم و حتی محرم بیشتر و بیشتر شد. واقعن…

  • فضای آشپزخانه خیلی مهم است

    تابحال به طراحی فضایی که در آن کار یا زندگی می‌کنید توجه کرده‌ای؟ اینکه فکر کرده‌ای فضایی که در آن  به سر می‌بری چه تاثیری رویت می‌گذارد؟ اصلن تا حالا به این توجه کرده‌ای که دور و برِ ما را «فضا» در برگرفت است. فضایی که ما در آن به‌سر می‌بریم. مثلن همین اتاقی که…

  • مافیا! سرگرمیِ ناسالم

    به احتمال زیاد تا حالا مافیا بازی کرده‌ای. یا اینکه دست‌کم جمعی را دیده‌ای که مافیا بازی کرده باشند. من هم مثل تو یکی از این دو حالت را تجربه کرده‌ام. و از همان نخستین تجربه، این بازی ذهنم را درگیر خودش کرده‌است.  برای آنهایی که نمی‌شناسند این بازی را، فقط همین را بگویم که…

  • جامعه‌ای که مرگ دارد، جامعه‌ای که مرده است

    یکی از دوستان شیرازی‌ام تعریف می‌کرد که چند روز پیش در محل کارشان (صندوق قرض‌الحسنه یا یکی از همین بانک‌های کوچک) آقای میانسالی به محض وارد شدن به ساختمان، قلبش می‌گیرد و در دم جان می‌دهد. گویا آن مرحوم تا همین دیروزِ ماجرا در بیمارستان قلب بستری بوده و آن روز برای رتخ و فتخ…

  • جامعه‌شناسیِ سیاسیِ توالت

    مدرسه که می‌رفتیم، همیشه دیوارهای توالت‌ها پر از نوشته‌هایی بودند که البته بیشترشان محتوای جنسی داشتند. فحش‌هایی که معلوم نبود به کی داده می‌شود، شوخی‌ها و طنز‌های جنسی، نقاشی‌های سادهٔ جنسی و گهگاه هم شماره تلفن‌هایی که اسم یک دختر کنارش نوشته شده بود. اوضاعِ مدرسه‌های پسرانه که اینطور بود. مدرسه‌های دو شیفتهٔ دختر و…