سریال «بورگن؛ زندی در قدرت» [IMDb] ماجرای زنی است که رییس حزب میانهروی دانمارک است. حزب خانم بورگن به طور غیرمنتظره ای در انتخابات پارلمانی دانمکارک پیروز میشود و او به واسطهی این پیروزی به مقام نخست وزیری میرسد. اما این تازه اول راه است.
اما همه چیز به همین زیبایی نیست. او بارها و بارها می لغزد و منافع جناحی یا شخصی بر او غلبه می کند. البته در این میان یک دختر روزنامهنگار هم هست نقش پایشگرِ قدرت و همچنین پایشگر شخصِ خانم نخستوزیر را بازی میکند. یعنی او را میپاید و خطاهایش، آنهایی که با انسانیت سازگار نیست و نه خطاهایی که در برابر فرهنگ سنتی سیاستورزی مرتکب می شود، را به او گوشزد می کند.
برای اینکه این سریال از جنبه های رمانتیک و عاطفی هم خالی نماند، افزون بر رابطه ی جالب و پرچالش بورگن (خانم نخست وزیر) با همسرش، که بازیگر آن شباهت عجیبی با استیو جابز دارد، یک مرد دیگری هم هست که رابطهی جالب و کلیدی ای با دو زن اصلی این ماجرا دارد. او جوانی است که مشاور رسانهای نخست وزیر (مدیر جنگ روانی) است و همزمان دلباختی کاترین همان دختر روزنامه نگار داستان است. او نقشی میانجی بین دو زن اصلی این سریال بازی می کند.
با دیدن این سریال، که الهام گرفته وضعیت و چالش های داخلی دانمارک است، بدبینی من به سیستم پارمانتاریستی دوچندان شد. ناکارآمدی این سامانه ی حکمرانی، بویژه در وضعیتهای حساس، فوری و مهم، بسیار ریشهای و ناامیدکننده است.
این سریال را من از شبکهی آرته فرانسه/آلمان دیدم. اما ساخت کشور دانمارک است و در سال ۲۰۱۰ اولین فصل آن پخش شده و تا کنون سه فصل آن به نمایش در آمده است. چند سالی است که کشورهای اروپای شمالی، سریالهای سیاسی و اجتماعی خوبی روانهی بازار میکنند که استقبال بینندهگان را هم در پی داشته است. البته همواره سریالهایی که زمینهی سیاسی و نقد اجتماعی دارند بسیار محبوب و ماندگار می شوند. از «شنود» “The Wire” گرفته تا «خانه ی پوشالی» (هر دو نسخه ی انگلیسی و آمریکایی). اما اینکه کشورهای اسکاندیناوی که در چشم ما جامعههایی ساکت و بی مسئله به نظر میرسند پیشگام سریال سازی سیاسی می شوند، و البته فروش خوبی هم می کنند، نشان میدهد که زیر پوست این جامعهها چیزی در حال جنبیدن است.