در «جدایی نادر از سیمین» در صحنه‌ای در دادگاه، نادر به قاضی می‌گوید: «آقا من نمی‌خوام اصلا بحث به معلم و مدرسه و این چیزا کشیده بشه، اصلا برا بچم خوب نیست.» حجت، پدر نوزادی که در شکم مادر کشته شده درحالیکه به‌خشم آمده است داد می‌زند : «کثافت تو زدی بچه منو کشتی! حالا برا بچت بد می‌شه؟ بچه‌ی تو فقط بچه آدمه؟ بچه‌های ما بچه حیو… توله سگن؟!»

wpid-wp-1438798132875.jpg

حالا من وقتی این خبر را می‌خوانم که آقای رحیمی، معاون اول احمدینژاد، که آن همه جرم و فساد اقتصادی و سیاسی انجام داده، مدتهاست که پس از مراسم فوت همسرش هنوز به زندان برنگشته و الان با خیال راحت دارد دست روی سر فرزندانش می‌کشد، درحالیکه کسی مثل سراج‌الدین میردامادی باید غریبانه با فرزندش «متین» خداحافظی کند و به زندان برگردد، آنوقت یاد آن دیالوگ جان‌سوزِ «جدایی نادر از سیمین» می‌افتم و بی‌عدالتیِ ساختاری را بهتر می‌فهمم. وقتی یادم می‌آید که سراج بعد از عمل جراحیِ ترکشی که از دوران جبهه به‌یادگار داشته حق ماندن در کنار خانواده‌اش را ندارد، به جرم اینکه پاک است و در مقابل فساد سیاسی و اقتصادی دیگری اعتراض کرده.

زندانیان سیاسی ما باید در بند مجرمان مالی و اقتصادی در راهروهای زندان شب‌ها را سپری کنند. آنوقت این همه دزد و خلافکار دانه‌درشت چه معاویه‌وار مشمول رافت دستگاه ضدعدالت قضایی می‌شوند.
حالا باید مثل حجت و از زبان نرگس و سراج و بهاره و حجت‌های فرودست این دیالوگ را خطاب به حضراتِ فرادست تکرار کنیم: «بچه‌های شما فقط بچه آدمن؟ بچه‌های ما بچه حیو… توله سگن؟!»

Previous post چرا توقیف « ۹دی » درست است؟
Next post در جست‌وجوی فهمِ جنگِ قدرت / نگاهی به رمان گلف روی باروت

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *