«در دور اول انتخاب میکنیم، در دور دوم حذف میکنیم.» سنت انتخاباتی فرانسه در همین دو جمله خلاصه میشود.
دیروز در دور دوم انتخابات منطقهای فرانسه همین اتفاق رخ داد. جبههی ملی (راست افراطی به رهبری خانوادهی لوپن) که در دور نخست (هفتهی گذشته) در صدر ۵ منطقه از ۱۳ منطقهی فرانسه بود، در دور دوم نتوانست حتی بر کرسی یکی از این منطقهها تکیه بزند و انتخاب را به رقیبانش واگذار کرد.
شاید برای بسیاری از ناظران ایرانی درک این همه تحول تنها در عرض یک هفته سخت باشد. اما این نخستین بار نیست که در سنت انتخاباتی فرانسه، برندهی مطلق دور اول، بازندهی نهایی انتخابات در دور دوم میشود. به طور سنتی، حزبهای مختلف در دور اول فهرستهای جداگانه میدهند و درصدی از رایها را به سبد خود میریزند. اما در دور دوم و با توجه به چینش رقیبان، شاخههای مختلف هر جناح باهم متحد میگردند فهرست مشترک عرضه میکنند.
چپ چندپاره، راست سردرگم
در دور اول انتخابات منطقهای فرانسه در هفتهی گذشته، چپها سه فهرست جداگانه وارد انتخابات شده بودند. حزب حاکم سوسیالیست با فهرستی جداگانه از یک طرف، اکولوژیستها نیز از طرف دیگر و در نهایت چپهای رادیکال و کمونیستها هم سومین فهرست چپها را نمایندگی میکردند. در دور نخست هیچ کدام از این حزبها نتوانستند اکثریت چشمگیری بدست بیاورند و تنها در ۲ منطقه از منطقههای ۱۳گانه توانستند در صدر انتخابات قرار بگیرند. درحالیکه در مرحلهی دوم چپها با اتحاد فهرستها توانستند ریاست بر ۵ منطقه را از آن خود کنند و دو منطقهی دیگر را هم با رقابتی میلیمتری (در حد چهارهزار رای) واگذار کردند.
راستها اما از همان ابتدا با فهرستی واحد وارد رقابت شدند. اما حتی با توجه به این فهرست واحد، در دور نخست زیر سایهی پیشرفت جبههی ملی قرار گرفتند. استراتژی نیکلا سارکوزی که از یک سال و اندی پیش رهبری اپوزیسیون را به طور رسمی بر عهده گرفته است به شدت زیر انتقاد قرار گرفت. بطوریکه فشارهای داخلی راستها دستآخر کارگر افتاد و در دور دوم انتخابات تحولی جدی در ادبیات و راهبرد آنها صورت گرفت. تحولی که در جهتی خلاف نظر سارکوزی حرکت کرد و در نهایت موفق هم شد. راستها در نهایت ۷ منطقهی فرانسه را از آن خود کردند.
فداکاریِ چپ
در ۳۰-۴۰ سال گذشته چندین بار پیش آمده که جبههی ملی به مرز پیروزی جدی در انتخابات محلی و یا ملی رسیدهاست. اما هربار با «سد» جمهوریخواهی روبرو شده است. بسیاری از نیروهای سیاسی فرانسه (چه راست و چه چپ) ایدههای اصلی جبههی ملی و راست افراطی را مخالف با بنیادهای جمهوری فرانسه میدانند. حتی برخی آنها را فاشیست مینامند. به همین دلیل بارها پیش آمده است که در چنین شرایطی مثل امسال، چپ و راست با تشکیل «جبههی جمهوری» در مقابل راست افراطی «سد»ی دموکراتیک تشکیل میدهند و از پیروزی آنها در انتخابات جلوگیری میکنند.
درحالیکه احتمال میرفت مارین لوپن (رهبر جبههی ملی) و خواهرزادهی جوانش ماریان ماریشال-لوپن (دختری۲۶ ساله) پیروز انتخابات در دو منطقهی فرانسه باشند، چپها به نفع جبههی راست از انتخابات در این دو منطقه کنارهگیری کردند تا مانع پیروزی لوپنها بشوند. تا اینجای کار روی کاغذ خیلی ساده است. اما باید رایدهندهگان چپ را راضی کرد تا به نامزد راست رای بدهند؛ و این کار در فرانسه کار آسانی نیست. (همان کاری ما ایرانیها در سال ۱۳۸۴ نتوانستیم انجام بدهیم و برای پیشگیری از پیروزی احمدینژاد، به هاشمی رای ندادیم. درحالیکه برخی از تکنوکراتها با تکرار قصهی شیراک-لوپن، فکر میکردند میتوانند به صورت مکانیکی همان سناریو را در ایران پیاده کنند. و یا تصور کنید اصلاحطلبان تهرانی برای جلوگیری پیروزی جلیلی در انتخابات مجلس تهران، از نامزدی محمدرضا خاتمی صرف نظر کنند و همگی به ریشهری رای بدهند.)
بااینحال یکشنبهی گذشته چپهای فرانسوی دستکم در دو منطقه این کار را کردند. در جنوب و در منطقهی «پاکا» نامزد راست در دور اول ۲۵ درصد رای آورده بود، در برابر ۴۱ درصد رای نامزد جبههی ملی. اما در دور دوم ( و با کنار کشیدن نامزد چپها) او توانست بیش از ۵۴درصد رایها را از آن خود بکند. در شمال به همین ترتیب، نامزد راستها که ۱۵ درصد از نامزد جبههی ملی عقبتر بود، توانست در دور دوم بیش از ۱۵ درصد از او جلو بیافتد و به مرز ۵۵درصد برسد. این دگرگونیِ معجزهآسای رایها مدیون بلوغ سیاسی رایدهندهگان چپ و تغییر راهبرد مسئولانهی نامزدهای راست بود.
فرانسویها هفتهی گذشته در دور نخست انتخابهای طبیعی خود را به صندوق رای ریختند. اما دیروز در دور دوم مصلحت را از صندوقها بیرون کشیدند.
در بخش بعدی، به بحرانی که فضای سیاسی فرانسه را در بر گرفته خواهم پرداخت.
ادامه دارد