هیچ ملت دیگری را نمیتوان نام برد که به اندازهی فرانسویها به سفر علاقه داشته باشد. آنها به سفر علاقه ندارند، بلکه دیوانهوار به آن احتیاح دارند. بیخود نیست که بهترین نویسندههای فرانسوی بهترین اثرهای خود را با سوژهی سفر خلق کردهاند. از بودلر و فلوبر و پروست گرفته تا کامو و… . حتی مونتسکیوی فیلسوف هم یکی از مهمترین اثرهایش را حول محور سفر نوشته است. او در این کتاب – که برای فرانسویها خیلی مهم است – برای نشان دادن هویت و روح ملت فرانسه، ماجرای سفر دور و دراز یک تاجر اصفهانی به فرانسه را دستمایه قرار میدهد و این کتاب را «نامههای ایرانی» (یا نامههای پاریسی) نام میدهد.
و اما یک سفرِ فرانسوی
آنطور که آرمین عارفی در مجلهی لوپوئن نوشته، بنجامین، جوان پاریسیای که مثل همهی هموطنانش پس از تعطیلات سال نوی میلادی دیوانهوار به دنبال یک مقصد دیگر برای تعطیلات میگردد، در جستجوهای اینترنتیاش خیلی اتفاقی به ایران برخورد میکند و رگ ماجراجوییاش بالا میزند. دوربین را برمیدارد و با دوستش بابتیست هردو به سرزمین ناشناخته رهسپار میگردند.
خلاصه اینکه بنجامین با هزار و یک کلیشه راهی ایران میشود. اما به محض ورود تمام کلیشهها برایش میشکند :
«آن چیزی که شما را از همان ابتدا جذب میکند، مهماننوازی ایرانیها است. آنها واقعن وقت میگذارند.» … «درست است که همهی مردم شرق گرم هستند. اما در ایران فرق دارد. وقتی شما به عنوان یک توریست به خیلی از این کشورها میروی، مردم به تو به چشم یک اسکناس نگاه میکنند. درحالیکه در ایران مردم بیشتر میخواهند به تو بدهند تا اینکه ازت بگیرند.»
ترکیب طلاییِ مردم و گردشگران
هرچند که برخی از مسئولین نهادهای دولتی و همچنین برخی از جریانهای اجتماعی در ایران نقش بسیار مخربی در چهرهی کشور دارند، اما بنظر میرسد که در فضای پسابرجام و سرازیری گردشگران خارجی به کشورمان این چهره به سرعت دارد تغییر میکند. دلیل عمدهاش هم برخورد بسیار گشوده و سخاومتندانهی مردم است. هرچند که نخاله همه جا یافت میشود – و بسیاری از دوستان من که به ایران رفتند با این نخالهها برخورد داشتهاند -، اما برآیندِ کلیِ تجربهی گردشگران به ایران بسیار بسیار مثبت است. فرانسویهایی که اهل سفرند و به خیلی از بلادهای شرقی و غربی و شمالی و جنوبی کرهی خاکی سفر کردهاند، مثل بنجامین، بلافاصله تفاوت برخورد ایرانیها را درک میکنند. از همین رو او در این ویدئوی کوتاه اما حرفهای به نام «به ایران نروید»، به سراغ کلیشهها میرود و یکی پس از دیگری آنها را میشکند.
این خوشروییِ ایرانیها جبران مافات بدروییِ برخی از مسئولان است و گردشگرانی که به لطف وضعیت جدید وارد کشور میشوند خودشان به بهترین ابزار تبلیغاتی برای ایران و ایرانیان تبدیل میشوند. آنها کاری میکنند که از عهدهی هیچ دستگاه تبلیغاتیِ دولتیای بر نمیآید.
از راه دور دست همهی هموطنان سخاوتمندم را میبوسم. آنهایی که با این رفتارشان یادم میآورند که بهرغم این زندگیِ ماشینی، میشود سخاوتمند و گشادهرو و باحال ماند. به لطف این نعمت مردمی، شما را به دیدن این ویدئوی جذاب و تاثیرگذار دعوت میکنم.