Category: زندگی-ادب و هنر
-
آيا “شعر” برهان قاطع است؟!
در رابطه با شعرخواني هاي نماينده هاي مجلس كه اينبار از همان روز اول جلسات بررسي صلاحيت وزرا شروع شد ميخوام به نكته اي اشاره كنم. در اون جلسات به كرّات شعرهايي را از زبان نمايندگان موافق و مخالف شنيديم،افرادي كه در اون جايگاه بودند تا با ارائه استدلال و توجيه منطقي نظرات خودشان را…
-
از چشمانت که فریبناک | برگردان بخشی از شعر شارل بودلر
خورشیدهای نمآلود از آسمانهای مهآلود، بر جانِ من افسونگرند؛ چنان رازناک از چشمانت که فریبناک، درخشان در پسِ سرشکان. دعوت به سفر از شارل بودلر به فرانسوی: Les soleils mouillés De ces ciels brouillés Pour mon esprit ont les charmes Si mystérieux De tes traîtres yeux, Brillant à travers leurs larmes. < – – –…
-
آن جملهای که از یادم رفته است
حال باید هزار صفحه بنویسم تا شاید آن یک جمله را به تو برساند، همان جملهای که برای تو نگهاش داشته بودم، تا در آن لحظهای که دستانم را حلقهات کرده باشم، و سینهات قلبم را مالانده باشد، در گوشات زمزمهاش کنم؛ آرام و مطمئن، طوری که دلت بلرزد اما تاری از مویات نه! آه…
-
مـوسـیقی پس از ۸۸ | پـیش شـماره
*این پیششمارهی «موسیقی پس از ۸۸ » هست و ادامهاش را در ۵ تا ۷ بخش خواهم ساخت. موسیقی مثل خیلی از هنرهای دیگه٬ بازتاب اون چیزهایی هست که در یک جامعه در جریان هستن. مثل موسیقی در دهههای ۵۰ و ۶۰ و ۷۰ میلادی در اروپا و آمریکا٬ که بازتابی بودن از جنبشهای…
-
حتی مشرکان مکه به عهدشان وفا کردند
مصعب با صدای بلند گفت: «از طرف پیامبر به همهی شما بشارت میدهم که دوران سخت شعب ابوطالب گذشت. خداوند به رسولالله آشکار کرد که عهدنامهی طرد مشرکین را موریانهها خوردهاند و جز نام خدا هیچ باقی نمانده است.» غریو شادی از مسلمین برخاست. محمد ماجرای عهدنامه و موریانه را به ابوطالب گفت. بر روی…
-
الگـوی عاشـقی و تاثیـر آن بر سیـاسـتورزیِ ایـرانی
عاشق پیشگی٬ یکی از ارزشهای پذیرفتهشدهی جامعهی ایرانیست. حتی اگر بخش زیادی از مردم چنین شیوهای در زندگی خود نداشته باشند٬ دارندگانش را ارج میگذارند. (خیلی ادبی شد). با این حال٬ هجم زیادی از ادبیات عاشقانه در زبان فارسی و به طور کل ادبیات ایرانی را «عاشقیِ زیردستانه» در برگرفته است. بیشتر اسطورههای عاشقانهی ایرانی٬…
-
بـرگِ یکـُم | آدمهـا | احمد غلامی
در برگ یکـُم، اولین برگ از کتاب (رمان، مجموعه داستان، نمایشنامه و…) را میشنویم. این نسخه را در کافه تریای دانشگاه میخواندم که ناگهان یکی از هم دانشگاهیها (پولین) رسید. سلام و احوالپرسی کردیم و تعارف کردم که بنشیند و بقیهاش را خواندم. در زیر، پیوند به یوتیوب و ساوند کلود را براتون میذارم. در…
-
پیشنهاد تماشای فیلم دسته جمعی: «اعـتـصـاب غـذا»
Hunger اعتصاب غذا این فیلم که یک رخدادِ معاصرِ تاریخی را به تصویر می کشد، تقریبن همان روزهایی روی پرده های سینما رفت که ما در حالِ جنب و جوش و رقم زدنِ روزهای مهمی در تاریخ کشورمان بودیم (۱۳۸۷- 2008) . پس از آن هم ما و یا خیلی از دوستان ما یا…
-
همه برای یکی…
ازم پرسید: – «اگه من ایرانی بودم اسممُ چی میذاشتی؟ یعنی اگه می خواستی یه اسم ایرانی برام انتخاب کنی.» یکم فکر کردم: – «شادی! اسمتُ میذاشتم شادی.» – «شادی یعنی چی؟» معنیشُ براش گفتم. مثل همیشه صورتشُ به سمت آسمون کرد و نرم خندید. یه قدم جلوتر رفتم: – «تو چی؟ اسم فرانسویمُ چی…
-
نادر و سیمین، امیدِ شکستۀ ما را بند زدند
وقتی اصغر فرهادی داشت بین آن همه غول سینمایی جهان، خرامان خرامان می رفت که جایزه اش را بگیرد؛ وقتی که آن همه چهرۀ معروف سینمایی را می دیدم که به ناشناخته ترین چهرۀ آن شب نگاه می کردند و به صورت غریبی تحسینش می کردند؛ وقتی که دست پیمان معادی را گرفت که حتی از…