توی کافه مینشینم و برای شما رفقا برخی از مجلههای چاپ پاریس را بلند بلند میخوانم. این دفعه به سراغ کوریر انترناسيونال رفتم و دربارهی میلیاردرهای در لندن خواندم.
John Snow’s Mood حالِ جان اسنو – ۱۳۹۲
الِ من در این چند سال، همچون «جان اسنو»یی بود که به سرزمینهای سرد شمالی تبعید شده، در حالی که برادران و خواهرانش در چنگ ستمگران و حیلهگران اسیر و زخمی و شهید میشوند. زنان و مردانی که میجنگند، میبازند، میبَرند، نارو میخورند، سلاخی میشوند، دوباره بلند میشوند و میجنگند، اما «جان اسنو» در کنارشان […]
آدم ها | احمد غلامی – ۱۳۹۲
در برگ یکـُم، اولین برگ از کتاب (رمان، مجموعه داستان، نمایشنامه و…) را می شنویم این نسخه را در کافه تریای دانشگاه می خواندم که ناگهان یکی از هم دانشگاهی ها (پولین) رسید. سلام و احوالپرسی کردیم و تعارف کردم که بنشیند و بقیه اش را خواندم. موسیقی متن: هنوز دیروز، از شارل آزناوار
ما بـه سـفر نیـامده ایم؛ ما هجرت کرده ایم – رمان «وقـتی دلـی» ـنوشتۀ محمد حسن شهسواری – ۱۳۹۲
بخش نخست از فصل اول رمان «وقـتی دلـی» ـ نوشتۀ محمد حسن شهسواری
ویرجینیا وولف در قطارِ ناکجا – ۱۳۹۲
یک ویرجیانا ولف جلوم واستاده. با دست چپش که مماس با سینهء من هست، میلهء مترو را گرفته و با اون دست دیگش یک فلاسک کوچیک قهوه را محکم در دستش نگه داشته و به بدنش فشار میده. دقیقا زیر سینه هاش؛ که خیلی هم برجسته نیستن. من فقط گردن کشیده و موهاش که به […]
سوسن شریعتی دربارۀ پدرش می گوید – ۱۳۸۶
سوسن شریعتی دربارۀ پدرش می گوید این پادکاست را زمستان سال ۱۳۷۸ تهیه کرده بودم سخنرانی در دفتر جبهۀ مشارکت در مشهد برگزار شد.