هرچند ویدئوی آخرین تک-آهنگ محسن نامجو مخاطبان را راضی نکرده، اما خودِ این آهنگ بسیار قوی است. هم موسیقی خوب و بسیار دلنشین است و هم کلام این ترانه – مثل بسیاری دیگر از کارهای نامجو – جسورانه و خلاقانه است.

کورتانیدزه، کشتی گیر گرجستانی‌ای بود که در چندین و چند مسابقهٔ جهانی علیرضا حیدری ایرانی را شکست داد.

 آنهایی که ورزش ایران را در سالهای پایانی دههٔ هفتاد خورشیدی دنبال می‌کردند بیاد دارند که شکست‌های یکی از بهترین و فنی‌ترین کشتی‌گیران ایران (علیرضا حیدری) در برابر کورتانیدزه بصورت یک مسئلهٔ بغرنج و یک «عقدهٔ ملی» درآمده بود. این شکست‌ها کورتانیدزهٔ گُرجی را به عنوان گربه‌سیاهِ حیدری و در نتیجه خاری در گلوی کشتیِ ایران تبدیل کرده بود. در نهایت اما علیرضا حیدری توانست  در المپیک ۲۰۰۴ آتن بالاخره کورتانیدزه را مغلوب کند.

خاکم کن

به زمینم زن

بچلان مرا

کورتانیدزهٔ عشاقِ چند رنگ !

دوباره بنویس مرا

ترکمانچایم را

گرجستانم را پس بده !

محسن نامجو این خاطرهٔ جمعی را دستمایهٔ این آهنگ قرار داده است. اما نبوغ نامجو به همینجا ختم نمی‌شود. او جدال بین حیدری و کورتانیدزه را به دو مسئلهٔ دیگر ربط می‌دهد. دومین ماجرای مورد اشارهٔ نامجو، جنگ‌های ایران و روسیه و عهدنامه‌های گلستان و ترکمانچای و در نتیجه جدایی بخش‌هایی زیادی از ایران از شرق گرجستانِ امروزی تا آذربایجان و ارمنستان و صلبِ حق ایران از کشتی‌رانی در دریای خزر است. نامجو این دو «عقدهٔ تاریخی» را به کشاکش جنسی با «گرجس گرجیا، خاتونِ ایالتِ جورجیا» ربط می‌دهد. از استعاره‌های جنگ و فن‌های کشتی برای اشاره به درآمیختگیِ جنسی بهره می‌گیرد و با این ملاتِ غنیِ کلامی، صحنه‌ای مالیخویایی از کشاکشی اروتیک را به پدید می‌آورد.

 

آیا نامجو چرت و پرت می‌گوید؟

هضم شعرهای محسن نامجو  برای خیلی از ما که به شعرِ ایرانی و نظمِ دقیقِ آن عادت کرده‌ایم، راحت نیست. خود نامجو در یک سلسله سخنرانی توضیح‌هایی در اینباره می‌دهد و نگاهش به کلام و شعر در موسیقی را بیان می‌کند. ( اینجا و اینجا )

نامجو شعرش را در مقابلِ جریان شعری غالبِ فارسی که شعری ‌توصیفی است، قرار می‌دهد و با الهام از کارهای رضا براهنی، آن را شعری زبان‌شناسی می‌نامد :

شعری که «بجای اینکه یک موقعیت را برای مخاطب توضیح بدهد، تلاش می‌کند تا با بازیِ کلامی، مخاطب را در آن موقعیت قرار می‌دهد.»

بجای اینکه یک صحنهٔ ابری را توصیف کند، با کلام خود فضایی را بوجود می‌آورد که مخاطب احساس کند که در فضایی مه‌آلود قرار گرفته است. بجای اینکه اضطراب را توصیف کند، اضطراب را بوجود می‌آورد.

وقتی قطعهٔ «کورتانیدزه…» را گوش می‌دهیم، نمی‌توانیم بگوییم نامجو دارد چه می‌گوید. اما می‌توانیم بگوییم چه چیزی را داریم می‌شنویم. زبان نامجو زبان رویا است. همانطور که ما وقتی یک رویا می‌بینیم، نمی‌توانیم وقتی بیدار می‌شویم آن را کامل به‌زبان بیاوریم و اجزای آن رویا را در زبان رایج بیان کنیم، در مورد زبان محسن نامجو نیز نمی‌توانیم همانگونه که یک قصهٔ عادی را تعریف می‌کنیم، حرف بزنیم. به‌همان‌صورتکه یک رویا به عمیق‌ترین نقطه‌های وجود ما رسوخ می‌کند و حس و حالتی را پدید می‌آورد – و چه بسا پدیدار می‌کند -، شعر و موسیقیِ نامجو هم می‌خواهد همین کار را بکند. زبان نامجو به زبان رویا نزدیک‌تر است تا زبان قصه.

در همین ترانهٔ کورتانیدزه، نامجو سه ماجرای در ظاهر نامربوط را به‌هم گره می‌زند و دوباره به مخاطب عرضه می‌کند. در این معجونِ جدید ما با صحنه و حالتی روبرو هستیم که ریشه در تجربه‌های قبلیِ ما دارد، هرچند که ممکن است ربطی به آنها نداشته باشد. عنصرِ کشاکش در هر  سه ماجرای جنگ با روسیه، کشتیِ علیرضا حیدری با کورتانیدزه و همچنین هم‌آغوشیِ دو فرد حضور مهمی دارد. کشاکشی که به هدفِ پیروزی، تصاحب و لذت انجام می‌شود. بنابراین پر از واژگانی‌ست که چنین مفهوم‌هایی را دربر دارند :

 

قَدَر قُدرت !

بفشارم، لِهَم کن،

کورتانیدزه ! به زیرم فکن.

فتح‌الفتوح تواَم

ای اولگا ! آی رینا ! ماریانا ! فیورنتینا !

آی گُرجس گرجیا !

خاکم کن گرجس گرجیا !

فتحم کن گرجس گرجیا !

خاتون ایالت جرجیا،

ای تکِ دلبرم، دل بر تک !

ترکمانچایم را گیو می بک ! (Give me back)

نامجو این واژه‌ها را کنار هم می‌چیند و همان فضای مشترکِ بین این سه موقعیت را پدید می‌آورد. چالشِ بین حسرت و لذت، شکست و پیروزی، تصاحب و از کف دادن. فضایی که ترشح آدرنالین در رگ‌های آدم را در پی‌دارد. بازی‌ای که هیجان‌زا است.

 

 

متن کامل ترانه :

 

آی گُرجس گرجیا !

خاتونِ ایالتِ جرجیا !

گرجستانم را پس بده.

 

آی روسیه ! تو بر من مدام…

آی دوسیه ! چه عرض کنم بر لایَت ؟‌

گرجستانم را پس بده.

 

سقف شکّن، بالا بلند !

عشوه گرِ نقش بازِ فاتح گنجه، فاتح بلخ*،

ترکمانچایم را پس بده.

 

قَدَر قُدرت !

بفشارم، لِهُم کن،

کورتانیدزه ! به زیرم فکن.

فتح‌الفتوح تواَم

ای اولگا ! آی رینا ! ماریانا ! فیورنتینا !

آی گرجس گرجیا !

خاکم کن گرجس گرجیا !

فتحم کن گرجس گرجیا !

خاتون ایالت جرجیا،

ای تکِ دلبرم، دل بر تک !

ترکمانچایم را گیو می بک ! (Give me back)**

 

فرو بر مرا

فرو کن مرا به سبابه

دست بزن… تیزم کن… لهم کن، آی…

قبل از آماده‌باشِ عباس میرزا*** به اردویَم درآی.

والله که ترکمنچای را من نبستم، ندادم من.

به تو می‌دهم این همه ایالت قفقاز و آتلانتای جورجیا****.

آی گُرجیا !

گُرجس گرجیا !

خاتونِ ایالت گرجیا !

به یک انگشت در خزر فرویم بَر،

باز در آر و فرویم بر.

مثل غسل شهادتِ قبل از آماده باشِ شکست خورده عباس میرزا.

 

آی رُزا !

روزا ! روسا روسیه !

پر از ز رنج من همه روسیه.

بکَن مرا گرجیا !

خاکم کن،

به زمینم زن،

بچلان مرا،

کورتانیدزهٔ عشاقِ چند رنگ !

دوباره بنویس مرا،

ترکمانچایم را،

گرجستانم را پس بده !

 

پانویس :

  • * گنجه کشور آذربایجان کنونی در جریان اولین جنگ ایران و روسیه و طی عهدنامهٔ گلستان از ایران جدا شد.
  • ** به اینگلیسی : به من برگردان
  • *** ولیعهد فتحلیشاه و فرماندهٔ لشکر ایران در جریان جنگ‌های ایران و روس که به عهدنامهٔ ترکمانچای ختم شد. عباس میرزا به رغم این شکست، ولیعهدی محبوب باقی ماند و تلاش‌های او را آغاز تجدد و نوسازیِ ایران می‌دانند.
  • **** آتلانتا مرکز ایالت جرجیا در ایالات (دولت‌های) متحدهٔ آمریکا است. همان ایالتی که المپیک آتلانتا در آنجا برگزار شد و رسول خادم، عباس جدیدی و امررضا خادم به ترتیب مدال‌های طلا، نقره و برنز گرفتند.

 

Previous post بازگشت به انقلاب، راه پیشرفت
Next post امانوئل ماکرون شانس اول ریاست‌جمهوری فرانسه کیست

15 thoughts on “کورتانیدزه و نکته‌ای دربارهٔ زبانِ محسن نامجو

  1. سلام بسیار از کار نامجو لذت بردم وبا دیدگاه شما این لذت عمیق تر و طوفنده تر شد.در اشارات شما به به بخشهای عاشقانه شعر من درکی رمانتیک ومغازله وار داشتم ونه اروتیک .در سایر نکات حس وحال مشابه داشتم والبته من خیلی مشکل پسندم و لی ریتم حماسی ترانه با ملودی آشنای بوشهری ودشتستانی وغم غربت نهفته وآشکار در پس زمینه تاریخی وذکر نام عباس میرزا که خود تاریخی موجز است برایم فوق العاده لذت بخش و دلنشین بود. وحسن اتفاق به یادداشت شما برخوردم که عیش ما را مشعشع کرد.!!! متشکرم از تو وبیشتر از بیش از نامجو و همکاران خلاق وهنرمندش.موفق باشید

  2. من به عنوان یه جامعه شناس گرجی ابایی ندارم که تنفر خودم رو از این اهنگ اعلام کنم گرجستان جز اولین مکان هایی که به تمدن رسیده به شمار میاید پس متعلق به ایران نیست برخی شاهان مانند شاه عباس و نادر شاه به زور گرجستان رواشغال میکردند و جنایلت زیادی انجام میدادند شاه عباس۲۰۰هزار گرجی رو قتل عام کرد و نادر شاه ۴۰ هزار و اقامحمد خان۱۵ هزار طوری که فرمانده سپاه روسیه بعد از پیروزی که البته گرجی ها هم اکثر طرفدار روسیه بودند اعلام کرد امروز انتقام گرجیان رو گرفتم
    میرسیم به مسئله بعدی ادغام انتقام کشتی و مسئله کشتی و گرایش جنسی به گرجس گرجیا?
    ذهن کثیف محسن نامجو برقراری ارتباط با خاتون های گرجی رو به انتقام کشتی ربط میده یعنی هنوز هم مانند عباس میرزا که در حسرت تجاوز به زنان گرجستان بودند چون او ادم شهوت پرستی بود(که خوشبختانه موفق نشد)
    فکر میکنه و البته در قواعد جامعه شناسی این نوعی توهین به خانم هاست و دست کمی از ازار های جنسی و متلک ندارد
    فکر کنید چنین انسان پستی با نوعی متلک میگه همون طور که بالاخره در کشتی پیروز شدیم بالاخره در رسیدن به گرجس گرجیا و فتح گرجستان پیروز میشیم چنین ادمی به هیچ وجه نابغه نیست بیمارست و باید درمان شود
    امیدوارم به خاطر موافقت نکردن متنم رو پاک نکنید
    حتی اگر برداشت من از این موضوع دروغ باشه باز مسئله تاریخی و زیر سوال بردن هویت تاریخی و استقلال کشوری مستقل خود نوعی توهین هست امیدوارم درک کنید
    چنین اهنگ بی شرمانه ای چیزی جز دشمنی میان دو کشور ایران و گزجستان که با هم دوست و برادر هستند رو به دنبال نخواهد داشت
    مردم گرجستان از این اهنگ به هیچ وجه خوشسون نیومد و نوعی توهین تلقیش کردند که البته حقم داشتند
    موفق باشید

    1. من اصلا نمی‌خوام این موزیک و ترانه رو نقد کنم اما فقط خواستم به عنوان یک زن بهتون بگم، تجاوز هیچوقت و هیچ کجا امر پسندیده ای نخواهد بود. مردان اگر خیلی تمایل به زورآزمایی برای همدیگه دارند، در میدان کارزار و نبرد با یکدیگر بجنگند همانطور که برازنده نام مردان هست!

  3. سلام
    با فرض صحت تمام فرمایشات شما و با فرض اینکه اقای نامجو به دید مثبت این اتفاقات تاریخی و ورزشی را عنوان کرده باشد لطفا بگید “پر از ز رنج من همه روسیه” به چه اشاره می کنه؟

  4. سلام. من سواد ادبي و موسيقايي ندارم و نميتونم تو اين موضوع نظري بدم. چيزي كه ميتونم بگم اينه: آرزومند روزي هستم كه بتونيم در كنسرتهاي محسن نامجوي عزيز در ايران شركت كنيم.

  5. کوچکترین لذتی از کل این آلبوم نبردم در صورتی که میتونم بگم دیوونه کارای نامجو هستم. بنظرم زیادی تحت تاثیر هیجانات سیاسی قرار گرفته و هنر و نبوغ حرفه ایش رو تا سطح پایینی نزول داده. حتی میخوام تند برم و بگم بازیچه دست سیاسیون قرار گرفته و به این سمت سوقش دادن. موسیقی و شعر با لطافت جادویی خودش عمیقترین مفاهیم حماسی و سیاسی رو میتونه منتقل کنه ولی باید ارزش هنری فاخر خودش رو حفظ کنه وگرنه ازین دست اشعار سطحی زیاده. تفاوت کارهای نامجو در فاخر بودنشون هست. امیدوارم دیگه کارهای مشابه این نسازه و به هنر فاخرش برگرده مثل آهنگ بارون و ترنج و امثالهم. ممنون

  6. سلام ممنون از متن و تحلیل زیبا
    زنده باد نامجو اعجوبه موسیقی ایران خاص تک مجزا و آگاه و بی نیاز
    هرگز از شنیدن قطعه هاش خسته نشدم و نمیشوم
    درود بر شما

  7. سلام. دوست عزیزی که تحلیل ناصحیح و غلط تاریخی خود را باکلی دشنام به آقای نامجو قاطی نموده اند بدانند عقده های شخصی را نباید به تحلیل های غلط تاریخی توجیه کرد. همان روس ها در گرجستان کمتر از آغا محمد خان به مردم گرجی پناه برده به آنها تجاوز ننمودند. فرقش این بود که آنها مسیحی بودند، عیب نداشت! الان هم که اوستیای جنوبی و ابخازیا را به کام گرجستان زهر نموده اند. کشتار سربازان ایرانی در جنگ نابرابر با یک ابرقدرت مابه خفت انانی است که ان را توجیه مبکنند و به نوعی از آن خوشحال اند. مایه خفت و بی شرمی است.

  8. روح سوار تحلیلت عالیی بود…عالی..محسن نامجو یک نابغه و پیشرو در عرصه موزیک ما هست..امیدوارم همیشه بدرخشه..

  9. یکی از دلایلی هم که آقای نامجو این آهنگ رو خونده میتونه به اتمام رسیدن زمان عهدنامه ی مدت دار ترکمانچای باشه… و ایشون خواهان چسبوندن ایلات و ولایات جدا شده از ایران بعد از اتمام عهدنامه باشن…

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *