سازندهٔ سریالِ سیاسیِ «بورگن» چند روز پیش دربارهٔ انتخابات ریاستجمهوری فرانسه گفته بود : «اگر کسی همچین فیلمنامهای را روی میز ما میگذاشت، بیتردید ما آن را رد میکردیم. چون بنظرمان واقعگرایانه بنظرمان نمیرسید.» بااینحال چنان اتفاقهای عجیب و غریبی در جریان رقابت در مسیر کاخ الیزه رقم خورده است که مجموع سریالهای «خانهٔ پوشالی» و «بازی تاج و تخت» و «بورگن» میتوانند برای فصلهای بعدی خود از آنها الهام بگیرند.
از آخرین باری که دربارهٔ «شانس اول ریاستجمهوری فرانسه» نوشتم چند ماهی میگذرد. در این مدت ورق اینقدر برگشته و برگشته است که دیگر هیچ کس جرات پیشبینی این انتخابات را به خود نمیدهد. حتی موسسههای نظرسنجی هربار که آخرین نتیجههای پیمایشهای خود را اعلام میکنند، تاکید میکنند که هیچ چیز قطعی نیست و نظر مردم ممکن است عوض بشود. بااینحال یک نفر هست که بیتردید پدیدهٔ این انتخابات است : امانوئل ماکرون، جوانترین نامزد این انتخابات – ۳۹ سال – و وزیر سابق اقتصاد در دولت سوسیالست فرانسوا اولاند.
امانوئل ماکرون کیست ؟
امانوئل ماکرون ( Emmanuel Macron ) متولد ۱۹۷۷ در شهر امیان (۱۱۵ کیلومتری شمال پاریس) است. تحصیلات ابتدایی و متوسطهاش را در همین شهر انجام داده و همینجاست که عاشق یکی از معلمهایش – که ۲۵ سال از او بزرگتر است – میشود و بعدها با وی ازدواج میکند. او سپس تحصیلاتش را در بهترین دانشگاههای پاریس ادامه میدهد و حتی مدتی هم دستیاریِ پل ریکور فیلسوف شهیر فرانسوی را بر عهده میگیرد.
مانند بسیاری از فارغالتحصیلان مدرسهٔ ملی اداری، در مهمترین پستهای دولتی مشغول به کار میشود. اما پس از مدتی کار در بخش عمومی (دولتی)، به دنیای بخش خصوصی وارد شده و در بانک راثچیلد مشغول بکار میشود. با پیروزی حزب سوسیالست در انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۱۲ و رویکار آمدن فرانسوا اولاند، امانوئل ماکرون سمت دبیرکلِ کاخ الیزه و مشاور ویژهٔ رییسجمهوری در امور اقتصادی را بدست میآورد. دو سال بعد، پس از استعفای چند تن از اعضای مهم بالِ چپِ حزب سوسیالیست از حکومت، فرانسوا اولاند امانوئل ماکرون را به جانشینیِ وزیر مستعفیِ اقتصاد میگمارد. در این زمان ماکرون ۳۶ سال دارد و از جوانترین وزیران کابینه بشمار میرود.
پس از افول محبوبیت فرانسوا اولاند، ماکرون – که پیش از این جنبش سیاسی خودش «در حرکت» ( En Marche ) را راه انداخته – از دولت استعفا میکند و نامزدی خودش برای انتخابات ریاستجمهوری آینده را بطور رسمی اعلام مینماید. این یکی از کاریترین ضربهها به فرانسوا اولاند است که در نهایت منجر به اعلامِ انصرافِ وی از نامزدی در انتخابات ریاستجمهوریِ پیش رو میشود.
با اینحال امانوئل ماکرون از شرکت در انتخابات مقدماتی جناح چپ – به رهبری حزب سوسیالیست – سر باز میزند و نامزدیاش را مستقل از حزبها و جناحهای سنتی فرانسه اعلام میکند. امروز درحالیکه بنوآ آمون نامزد پیروزِ انتخابات مقدماتیِ حزب سوسیالیست تنها ۷/۵ درصد از رایدهندگان در نظرسنجیها را قانع کردهاست، امانوئل ماکرون توانسته است بیش از ۲۲درصد از نظرسنجیها سهم داشته باشد و شانه به شانهٔ مارینلوپن، اصلیترین شانس برای راهیابی به دور دوم انتخابات هفتهٔ آینده باشد.
پدرکُشی
رابطهٔ امانوئل ماکرون با فرانسوا اولاند بسیار عجیب و پیچیده است. بیتردید اعتماد اولاند به ماکرون باعث شده است تا وی امروز در جایگاهی قرار بگیرد که شاید بزودی جوانترین رییسجمهوری تاریخ فرانسه باشد. بسیاری از ناظران، استعفای او از دولت و علنی کردنِ نامزدیاش پیش از اعلام نظر فرانسوا اولاند برای شرکت در انتخابات را خیانت ماکرون نسبت به اولاند میدانند. بااینحال بنظر میرسد در بین نامزدهای موجود، فرانسوا اولاند تمایل روشنی به پیروزی وزیر سابقِ خود دارد. هرچند که وی تابحال هیچ موضع رسمیای نگرفته است.
ماکرون با این کار نشان داد که بهرغم تجربهٔ کم در سیاستورزیِ حرفهای، الفبای بازی سیاسی را خوب میفهمد. تنها فعالیت حرفهای سیاسی وی، عضویت کوتاهمدت در حزب سوسیالیست فرانسه است. عضویتی که تنها سه سال (۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹) طول کشید و حتی طعم پیروزی سوسیالیستها در چند انتخابات پیاپی بین ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ را نیز نچشید. امانوئل ماکرون اما راه ترقی در میدان سیاست فرانسه را نه در تالارهای حزب و پارلمان، بلکه در زیر سقف محفلهای نخبگان سیاسی و اقتصادی پیمود. درحالیکه در سنت سیاسی فرانسه، تقریبن همهٔ وزیران پیش و یا همزمان با پست وزارت، نمایندهٔ پارلمان، سناتور و یا حتی شهردار بوده و هستند، امانوئل ماکرون از معدود وزیران فرانسوی بوده است که تابحال در هیچ انتخابات ملی و محلی نامزد نبوده است. اگر او در انتخابات آینده پیروز شود، بعد از شارل دوگول، تنها ریسجمهوری فرانسه خواهد بود که هرگز عضوی از پارلمان و یا حتی شوراهای محلی نبوده و در هیچ انتخاباتی نامزد نشده است.
عَرضهای جدید در عرصهٔ سیاسی
درحالیکه امروزه افکار عمومی در فرانسه نسبت به کارآمدیِ سامانه و دستگاه دموکراتیک بدبین است، در انتخابات ریاستجمهوری پیش رو نامزدهای ضدِسیستم دست بالا را دارند. این درحالیستکه نامزدهای حزبهای سنتی فرانسه قافیه را باختهاند. امانوئل ماکرون (چپ میانه)، مارین لوپن (راست افراطی) و ژان-لوک ملانشون (چپ رادیکال) هرکدام حسابشان را جریانهای سنتی سیاسی جدا کردهاند و با راهاندازی جنبشهای سیاسی جدید، هرکدام تلاش میکنند سهمی از فضای خالیِ بوجودآمده را از آن خود بکنند.
لوپن و ملانشون هرکدام به بخش رادیکال جریانهای چپ و راست را هدف خود قرار دادهاند. امانوئل ماکرون اما فضای تهی در جریان میانه را پر میکند. هرچند که خواستگاه وی و اطرافیانش بال راست حزب سوسیالیست است، اما آنها توانستهاند بخش زیادی از میانهروها و همچنین بال چپ جریان راست و حزب جمهوریخواه را باخود همراه کنند و یک جریان «میانه» جدید را بوجود بیاورند. این راهبرد آنها را در وضعیتی مناسب در این انتخابات قرار داده است. هرچند که بیم آن میرود که شکافهای این جریانِ چهلتکه پس از پیروزی احتمالی در انتخابات ریاستجمهوری آینده سر باز کند.
نکتهٔ دیگری که ماکرون را از دیگر نامزدها متمایز میکند، پیام سیاسی و اجتماعی وی است. امانوئل ماکرون چهرهای مثبتگراتر نسبت به نامزدهای دیگر از خود بنمایش گذاشته است. درحالیکه دیگر نامزدها روی تهدیدها تاکید میکنند، ماکرون تنها نامزدیست که تاکید بر فرصتها را محور تبلیغاتی خودش قرار داده است. امری در فضای سیاسی فرانسه کمیاب است.
جریان سوسیال-لیبرال
تمایز اصلیای که تابحال جریانهای سنتی فرانسه – و دیگر کشورهای اروپایی – را از هم جدا میکرد، نوع نگاه آنها به دو امر جامعه و اقتصاد است. چپها – به طور کلی – در امور اجتماعی لیبرال و در امور اقتصادی محافظهکار بودهاند. آنها از آزادیهای اجتماعی – بویژه برای اقلیتها – حمایت میکردهاند. اما در امور اقتصادی به مداخلهگری و کنترل بازار از سوی دولت باور دارند. جریان راست برعکس، باور دارد که باید بازار را آزاد گذاشت تا خودش اقتصاد را تنظیم کند. درحالیکه دولت باید در امور فرهنگی و اجتماعی مداخله کند و مسیر جامعه را تعیین و تنظیم نماید.
در چند دههٔ گذشته با رشد جریان سوسیال-دموکرات در اروپا، جریانی ظهور کرد که هم در امور اقتصادی و هم در امور اجتماعی مدافع مداخلهٔ کمتر دولت است، هرچند که به نسبت گرایش بیشتری به سوسیالیسم و حمایت از قشرهای آسیبپذیر دارد. امانوئل ماکرون نمایندهٔ جریانیست که امروز آنرا سوسیال-لیبرال مینامند. هرچند که مرزهای نظری و عملی این جریان خیلی روشن نیست، اما ماکرون باور دارد که میتواند آشتیای بین جنبههای مثبت سوسیالیسم و لیبرالیسم پدید بیاورد. منتقدان اون اما بر این باورند که این نسخه پیشتر در دولتهای بلر در انگلیس و شرودر در آلمان امتحان خود را پس داده و باعث قدرتمندتر شدن محافظهکاران در این کشورها شده است.
شانس پیروزی
درحال حاضر امانوئل ماکرون و مارین لوپن هرکدام با ۲۲درصد پیشتاز نظرسنجیها هستند. ژان-لوک ملانشون با ۲۰ و فرانسوا فیون با ۱۹درصد آنها را تعقیب میکند. اگر ضریب خطای ۳ تا ۵ درصد در این نظرسنجیها را درنظر بگیریم، هریک از این چهار نامزد شانس قابلتوجهی برای راهیابی به مرحلهٔ دوم انتخابات دارند. اما چیزی که روشن است این است که مارین لوپن کمترین شانس را برای پیروزی نهایی دارد. سقف رای نامزد راست افراطی طوری نیست که بتواند مرز ۵۰ درصد رایدهندگان فرانسوی را رد کند. تجربهٔ انتخابات دیگر نشان داده است که چپ و راست حاضرند برای جلوگیری از به قدرت رسیدن جبههٔ ملی باهم متحد شوند و به هر نامزدی که در مقابل او قرار بگیرد رای بدهند. همین امر باعث شکست سنگین مارین لوپن و خواهرزادهاش در انتخابات منطقهای سال گذشته شد. اگر امانوئل ماکرون در دور دوم در برابر لوپن قرار بگیرد، بواسطهٔ موقعیتِ میانهٔ خود، بیشترین شانس را برای پیروزی دارد.
بحران اکثریت پارلمانی
نظام سیاسی فرانسه طوری طراحی شده است که رییسجمهوری – بواسطهٔ رای مستقیم مردم – قدرت و نقش منحصر به فردی در ادارهٔ دولت (در فرانسوی Ètat / در انگلیسی State) دارد. بااینحال برای پیشبرد برنامههای دولت، هر حکومتی (gouvernement در فرانسوی) ناچار به همکاری با پارلمان است. بحران پیش روی برای هریک از نامزدهای پیروز – از جمله امانوئل ماکرون – همین مسئله خواهد بود. در حال حاضر هیچکدام از آنها چشمانداز روشنی برای کسب اکثریت در پارلمان را ندارند و با توجه به شکافهای ایدئولوژیک میان هرکدام از این نامزدها، احتمال ائتلاف و همکاری میانشان بسیار بعید و غیرممکن بنظر میرسد.
در یک هفته مانده به انتخابات ریاستجمهوری، هیچکس نمیتواند بگوید که اسم چهکسی از صندوقها بیرون خواهد آمد. حدود ۳۰ درصد از رایدهندگان هنوز تصمیم نگرفتهاند به چه کسی رای بدهند و این مجهول نقش تعیینکنندهای در نتیجهٔ نهایی بازی خواهد کرد. اما در هر صورت پدیدهٔ ماکرون تا همینجا هم تاثیر خود را روی فضای سیاسی فرانسه گذاشته است. در طول یک سال گذشته در هر مناظره و میتینگی نام اون برده شده است. تمام نامزدها مجبور بودهاند موضع خود را نسبت به او توضیح بدهند. چهرههای معروفی از چپ و راست به جنبش او پیوستهاند. از ژیسکارد استن (رییسجمهوری اسبق فرانسه) گرفته تا دانیل کوهن-بندیکت (چهرهٔ مشهور اکولوژیست و رهبر دانشجویان در جنبش می ۱۹۶۸) حمایت خود را از او اعلام کردهاند. او توانسته بخشی از نیروهایی که یا تابحال بصورت جدی در سیاست فعال نبودهاند و یا از نیروهای سیاسی کلاسیک سرخورده شدهاند را زیر پرچم جنبش «در حرکت» جمع کند. اما پرسش اصلی این است که این «حرکت» چقدر پایدار خواهند ماند. پاسخ بیتردید هنوز در آستینِ تاریخ غوطه میخورد و ما از آن بیخبریم.